صلوات برتر از بیست هزار سال عبادت
مرحوم احمد بن محمد حسینی اردکانی میگوید در بعضی از کتب به نظر رسیده است که: شبی که رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم به معراج رفتند، وقتی به آسمان چهارم رسید. فرشته ای را دید که لوحی در پیش رویش گذاشته، و به لوح نگاه میکند، و آنچنان از این لوح نور بالا می رفت و آن فرشته غرق در آن لوح شده است و گریه میکند و آب از دیدگانش مانند رود آب می ریزد که متوجه حضور رسول اکرم نشد تا به آن حضرت تعظیم نماید. لذا جبرئیل با بال خودش به آن ملک زد تا متوجه حضور آن بزرگوار شود و بدان تعظیم نموده و احترام بگذارد. وقتی آن فرشته متوجه حضور رسول خدا شد، فوراً به محضر مبارک آن حضرت آمده و خودش را روی پاهای مبارک رسول اکرم انداخت و پاهای مبارک آن جناب را بوسید. و از باب عذرخواهی عرض کرد: یا رسولالله عذر مرا پذیرا باش. من از روی بی احترامی به شما نبود که تعظیم نکردم بلکه از این لوح آنچنان نور بالا می رفت و مرا غرق در خودش کرده بود که متوجه حضور منوّر شما نشدم، لذا عدم تعظیم از باب غفلت بود، نه از باب بی احترامی، آن حضرت فرمود: مگر در این لوح چه نوشته شده است که اینقدر منور است؟ آن فرشته عرض کرد نوشتهشده است:
«لا اله اِلّا الله محمد رسول الله علی ولی الله».
سپس آن فرشته گفت که: من به امر خداوند متعال، دو رکعت نماز خوانده ام که بیست هزار سال طول کشید تا آن را بجا آوردم، پنج هزار سال در حال قیام بودم، و پنج هزار سال در حال رکوع بودم، پنج هزار سال در حال سجده بودم، و پنج هزار سال در حال تشهد بودم. من ثواب این دو رکعت نماز را به محضر مبارک شما هدیه می کنم، تا از تقصیر من بگذری و مرا عفو فرمایی.
رسول گرامی فرمود: من به طاعت تو احتیاجی ندارم.
آن فرشته گفت: من ثواب آن نماز را به امت تو هدیه میکنم.
رسول خدا فرمود: گمان من در این است که امت من هم نیازی به ثواب آن نماز ندارند.
زیرا به عزت خدا، هر کس از گناهکاران امت من، یکمرتبه بر من صلوات بفرستد، ثواب آن، از این دو رکعت نماز تو که بیست هزار سال به طول انجامیده بیشتر است.[1]
حال ای برادر دینی تو خود قضاوت کن و فرصت را غنیمت دان و جان و روح خود را به ذکر صلوات جلا بده، و زبان و دهانت را معطر به این عطر محمدی بنما و از آن غافل مباش.