«قالَ رَسُولُ الله صلی الله علیه و آله و سلم لَقِینی جَبرائیل علیه السلام فَبَشَّرَنی، قالَ: اِنَّ اللهَ عَزَّوَجَل یقُولُ: مَن صَلّی عَلَیکَ صَلَّیتُ عَلَیهِ، وَ مَن سَلَّمَ عَلَیکَ سَلَّمتُ عَلَیهِ، فَسَجَدتُ لِذلکَ».[1]
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: جبرئیل به دیدار من آمد و مرا مژده داد و گفت: خدای عزوجل می فرماید: هر کس بر تو صلوات بفرستد، من بر او صلوات میفرستم، و هرکه بر تو سلام کند، من بر او سلام میکنم. و من به شکرانه آن سجده کردم.
«عَن عَبدِالرَّحمن بن عَوفٍ: حَرَجَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم فَتَوَجَّهَ نَحوَ صَدَقَتِهِ فَدَخَلَ فَاِستَقَبَلَ القِبلَةَ فَخَرَّ ساجِداً، فَأطالَ السُّجُودَ حَتّی ظَنَنتُ اَنَّ اللهَ عزوجل قَبَضَ نَفسهُ فیها، فَدَنَوتُ مِنه فَجَلَستُ، فَرفَعَ رَأسَهُ فَقالَ: مَن هذا؟
قُلتُ: عَبدالرَّحمنِ،
قالَ: ما شَأنُکَ؟
قُلتُ: یا رَسُولَ اللهِ، سَجدتَ سَجدَةً خَشیتُ اَن یکوُنُ اللهُ عزوجل قَد قَبَضَ نَفسَکَ فِیها. فَقالَ: اِنَّ جَبرَئیلَ علیه السلام أتانُی فَبَشَّرَنی، فَقالَ: اِنَّ اللهَ عزوجل یقُولُ: مَن صَلَّی عَلیکَ صَلَّیتُ عَلَیهِ، وَ مَن سَلَّمَ عَلَیکَ سَلَّمتُ عَلَیهِ، فَسَجَدتُ لِللّه عزوجل شُکراً».[2]
به نقل از عبدالرحمن ابن عوف: پیامبر خدا بیرونشد و بهسوی صدقه اش (زکاتش) رفت و به آن درآمد و رو به قبله کرد و به سجده افتاد و سجده اش را چندان به درازا کشانید که گمان بردم خداوند سبحان او را قبض روح کرده است.
نزدیک ایشان رفتم و نشستم. سرش را برداشت و فرمود: کیستی؟
گفتم: عبدالرحمن
فرمود چه میخواهی؟
گفتم: ای پیامبر خدا چنان سجده ای کردید که ترسیدم خداوند متعال جان شما را در آن حال گرفته باشد. فرمود: جبرئیل علیه السلام نزد من آمد و مژده ام داد و گفت: خداوند متعال می فرماید: هرکس بر تو صلوات بفرستد، من بر او صلوات میفرستم و هرکس بر تو سلام فرستد من بر او سلام میفرستم. ازاینرو، برای خداوند عزوجل سجده شکر گذاردم.