رفع عذاب از همه اهل قبرستان
صاحب کتاب آثار صلوات جناب آقای عباس عزیزی نقل کرده است که زنی دختری داشت، آن دختر وفات نمود، مادرش او را در خواب دید که به عذاب دردناکی و عقاب بزرگی گرفتار است. با اندوه بسیار از خواب بیدار شد و بر حال دخترش گریه و زاری میکرد. تا آنکه بار دیگر، آن دختر را در خواب دید. ولی این بار دید دخترش خوشحال و شادمان است و در بهشت متنعم به نعمات الهی است.به او گفت: ای دختر! آن بار که شما را در خواب دیدم معذب بودی و این بار متنعم به نعمات الهی هستی. دلیل چیست؟
جواب داد: ای مادر! بار اول که مرا در خواب دیدی که معذب بودم به خاطر گناهانم بود که در عذاب الهی گرفتار بودم. ولی بار دوم که مرا در خواب میبینی که متنعم به نعمات الهی هستم، به خاطر آن است که عزیزی از کنار این قبرستان می گذشت چند مرتبه صلوات فرستاد و ثواب آن را به اهل این قبرستان هدیه کرد. خداوند متعال هم به برکت صلواتهای آن فرد عذاب را از اهل این قبرستان برداشت.[1]